۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

زنان کارگر: متن یا حاشیه؟

زنان کارگر: متن یا حاشیه؟


اول ماه مه )روز جهانی كارگر) است و صحبت از طبقه كارگر )یا پرولتاریا(  بسیار. اما طبقه کارگر كیست؟ چرا وقتی حرف از طبقه كارگر به میان میآید دراكثر مواقع تصویری از یك مرد كارگر عضلانی با هیكل درشت و دستهای زمخت به ذهن راه مییابد؟ آیا طبقه كارگریك پدیده تك جنسیتی است؟ نه!  اما تحت مناسبات مردسالارحاكم، زنان کارگر معمولا نیرویی حاشیه ای و كم اهمیت در نظر گرفته شده اند. حتی در تحقیقات آكادمیك هم زنان را به عنوان یك لایه از طبقه کارگركمتر مورد توجه و بررسی قرار داده اند.
واقعیت اینست كه با هر چه جهانی ترشدن سرمایه داری و در هم تنیدن بیش از پیش اقتصاد كشورهای امپریالیستی و تحت سلطه، حضور زنان در بخشهای مختلف اقتصاد  )از جمله در تولید بزرگ اجتماعی( نسبت به قبل بیشتر شده است. در كشورهای امپریالیستی مانند آمریكا، تعداد زیادی زن با شدت كار وحشتناك، در مدت زمانی بیش از آنچه در قوانین كار آمده، و با مزدی كمتر نسبت به مردان كار می كنند. ارزش تولید میكنند و به سود سرمایه داران می افزایند. نتیجۀ فوق استثمار زنان در مشقت خانه های سرمایه داری، فوق سودهای عظیم برای طبقه سرمایه دار است.
هدف از تغییر و تحولات مداومی كه در نحوه سازماندهی و سیاستهای اقتصاد جهانی می بینیم به وجود آوردن شرایطی است كه امكان به دست آوردن بالاترین سودها را فراهم كند.   در این میان، زندگی مردم كشورهای تحت سلطه نیز شاهد دگرگونیهای زیادی است. تعداد زیادی از زنان از شهر و روستای خود جا به جا شد ه اند و به مراكز كسب و كار در كشورخود و یا به كشورهای دیگر مهاجرت كرد ه اند. نمونه اش زنان مكزیكی و ال سالوادوری هستند كه در كارگا ههای عرق و خون در ایالات جنوبی آمریكا استثمار میشوند. بیشتر از نیمی از كارگران بخش تولید پوشاک، وسایل ورزشی و.... درآمریكا، زنان مهاجرند. كشورهای دیگری هستند که در آن ها نسبت زنان كارگردر برخی از رشته های تولید به دو سوم كل كارگران بالغ میشود. به كارگیری روزافزون نیروی كار زنان به ماشینی شدن بیشتر تولید در گوشه و كنار جهان نیز مربوط است. در نتیجه این تغییر، كارهای به اصطلاح «مردانه» كه به قدرت بدنی بیشتری احتیاج داشت به زنان و كودكان داده میشوند.
در كشورهای تحت سلطه ای نظیرایران، تعداد زیادی از شاغلان زن خارج از چارچوب مشخص قوانین و قراردادهای كار ، قرار دارند و معمولا درآمارهای اقتصادی از آنان تحت عنوان خانه دار و «غیر شاغل» یاد می شود.
مرد، سرپرست «طبیعی»  )یا« شرعی» )  خانواده محسوب میشود. فرصتهای شغلی موجود در درجه اول در اختیارمردان جویای كار قرار میگیرد. و درانتخاب نوع كار نیز مردان نسبت به زنان دست بالا را دارند. زن حتی اگر نان آور اصلی خانواده هم باشد، از فرصت شغلی كمتری برخوردار است.
تعداد زیادی از زنان ایران به كارهایی مانند كارگری در خانه ها، دستفروشی در خیابان ها و ایستگا ههای اتوبوس و قطار، )یا در مورد تهران، در واگنهای مترو( مشغولند. بخشی از آنان در تولیدی ها، كارگا ههای قالیبافی و یا تهیه مواد اولیه برای آن ها كار می كنند. و بخشی به پاك كردن سبزی و صنایع دستی در خانه وانواع دوركاری ها میپردازند.
طبق آمار دولتی، زنان حدودا 13درصد نیروی كار شاغل در ایران را تشکیل می دهند كه این شامل كارگران شركتهای تولید مواد غذایی فراوری شده، داروسازیها، صنایع مونتاژ كالاهای الكتریكی و الكترونیكی و تولید پوشاك وغیره میشود. بدون شك رقم 13 درصد بسیار كمتر از میزان واقعی استفاده از نیروی كار زنان در تولید اجتماعی و بخشهای مختلف صنعت و كشاورزی و خدمات  )از جمله كار خانگی و« تقسیم كار طبیعی»  تولید مثل و پرورش كودكان( است. تعداد زیادی از زنان زیر سقف خانه درگیر صنایع دستی مثل سوزن زنی، گلیم بافی و غیره اند. كاشت محصول كشاورزی مثل برنج یا صیفیجات و برخی موارد درو محصول، نگهداری از حیوانات و تهیه خشكبار و غیره به دوش زنان روستایی است. این كارها بعضا بدون دستمزد یا با دستمزد كم، ساعت كار نامشخص و زیاد انجام میشود. كار خانگی بیمزد زنان یكی از عواملی است كه به نظام سرمایه داری كمك میكند تا هزینه خانوار كارگری را به حداقل برساند و با این كار نرخ سود را برای سرمایه بالا ببرد.
زنان به طور كلی و از جمله زنان طبقه كارگر مجبورند مشكلات و مسائل مربوط به بارداری، شیردادن و نگهداری از بچه ها را یك تنه به دوش بگیرند همین مسائل و مشكلات در بسیاری موارد باعث اخراج یا دست كشیدن آنان از شغل و یا از دست دادن شانس پیدا كردن كار می شود. وقت شان را چنان پر میكند كه آموز شهای فرهنگی و شركت در فعالیت های اجتماعی وسیاسی را برای شان به یك آرزو تبدیل میكند.
تبعیض جنسیتی، فرهنگ مردسالارانه حاكم بر جوامع، ووجود صف بزرگی ازنیروی ذخیره كار زنان به طبقات حاكم در همه كشورها این فرصت و امكان را میدهد كه نیروی كار زنانه را بیشتر استثمار كند و به طور كلی نیروی كار جامعه را بیشتر تحت كنترل بگیرد. به این شرایط باید خشونت علیه زنان در محل كار، در خیابان و در خانه را هم اضافه كرد. یك جنبه آشكار از این خشونت و تحقیر، سوء استفاده جنسی اززنان كارگر است كه به امری رایج در روابط كار و سرمایه تبدیل شده است. همانطور كه ماركس میگفت، طبقه سرمایه دار با مالكیت بر ابزار تولید، وهمچنین با مسلط كردن ایده ها و ارزشها و فرهنگ ستمگرانه، روابط بهره كشی انسان از انسان را برقرار و تحكیم میكند.
قوانین سركوبگرانه حاكم كه آگاهی و تشكل انقلابی را آماج قرار می دهد، مناسبات اجتماعی و روبنای فرهنگی و ایدئولوژیكی كه ستم بر زنان را تحكیم وتوجیه میكند، در کنار تبلیغ فرودستی و نقش درجه دوم زن توسط دین، سنت و هنر ارتجاعی، مجموعه ای است در خدمت بهره كشی طبقه سرمایه دار. این مساله در ایران كه تحت یك رژیم استبدادی مذهبی قرار دارد و قانون اساسی اش متكی بر اسلام است، شكل عریان و زنند ه تری به خود گرفته است.
بدین ترتیب نمی شود از طبقه کارگرصحبت كرد و از زنان نگفت. نمیشود از انقلاب اجتماعی و هدف دنیای بدون ستم و استثمار صحبت كرد و از رهایی زنان از روابط ستمگرانه جنسیتی ونظام های طبقاتی مردسالار و پدرسالارنگفت.  نمی شود از مبارزات ویژه اول ماه مه  )روز جهانی كارگر ( صحبت كرد و از طرح خواسته های مشخص زنان جامعه )و در این میان زنان كارگر(  و شعارهایی كه ستم جنسیتی را در شكلهای گوناگونش نشانه بگیرد نگفت.
: برای دستمزد برابر زنان با مردان به ازای كار برابر مبارزه كنید!
: علیه خشونت جنسی علیه زنان در محیط كار، خیابان و خانه مبارزه كنید!
: علیه حجاب اجباری و قوانین سركوبگرانه شرعی و مجازات های ویژه علیه زنان مبارزه كنید!
: بدون مبارزه علیه ستم بر زنان انجام انقلاب سوسیالیستی امكان پذیر نیست!
 :ساختن یك دنیای كمونیستی بدون رهایی كامل زنان بی معناست!
هیوا کمالی
برگرفته از نشریه «آتش» شماره 5  ویژه اول ماه مه 1391