۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

پروندۀ یک قتل روی میز قاتلان!



پروندۀ یک قتل روی میز قاتلان!


دو هفته از قتل ستار بهشتی، وبلاگنویس جوان، میگذرد. او را زیر شکنجه کشتند. مثل صدها نفر دیگری که در سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی به همین شکل جان باختند. مرگ او، در کنار اعدامهای پنهان و علنی، نشان دیگری است از جنایتکاری رژیم. واکنش اجباری نهادهای مختلف حکومت به این جنایت هم تفاوت چندانی با موارد قبل ندارد. قوه قضائیه تقصیر را به گردن نیروی انتظامی انداخته. نامۀ نوشته شده توسط ستار بهشتی در زندان مشکوک قلمداد شده. دست آخر گفتهاند که به هر حال مسلمانی فوت کرده و حقش نباید پایمال شود. مثل موارد قبل وعدۀ مجازات مقصران را دادهاند. به همین راحتی. اول میکشند بعد در ظاهر همه دنبال مقصر میگردند تا کم کم آبها از آسیاب بیفتد. آیا مردم این دروغها را باور میکنند؟ نه! حالا دیگر بسیاری میدانند که ستار جوانی معترض و مخالف نظام بود. نه فقط این، که جرات و جسارت بازگو کردن افکارش را داشت و از وبلاگ خود برای افشای بیعدالتیها در جمهوری اسلامی استفاده میکرد. پس باید ساکتش میکردند که کردند.
در تاریخ این حکومت کم نبودهاند جوانان شجاعی مثل ستار که صدایشان خاموش شد. جوانانی که همۀ مردم باید از صراحت، شجاعت و از خودگذشتگیشان یاد بگیرند. برای تغییر وضع موجود، تغییری بنیادی و نه ظاهری، نیاز به روحیه و تعهدی است که ستار در خود حس میکرد. پیشرفت انقلاب اجتماعی نیاز به جوانان پیشرو و رادیکال دارد. اما نکتۀ کلیدی این است که این رادیکالیسم و جسارت و بی پروایی باید از شکل فردی، پراکنده و بدون نقشه بیرون بیاید. وجود ستار و امثال او بسیار اهمیت دارد و حفظ آنان اهمیتی بالاتر. برای این امر نیاز به متحد و متشکل شدن است. و یافتن راههایی که حکومت نتواند به راحتی ما را اسیر کند. نتواند ارتباط ما را با مردم قطع کند و افشاگریها و همفکریها و همصف شدنهایمان را وسط راه متوقف کند. میدانیم که رسیدن به آزادی بدون دشواری و خطر و هزینه نیست. ما وارد مبارزه نمی شویم که بمیریم بلکه در مبارزه، زندگی را جستوجو میکنیم. اما در این راه به قول ستار بهشتی«مرگ با شرف بهتر از زندگی با ذلت است.» 

برگرفته از نشریه آتش شماره 12 آذر ماه 1391